سختگیری
-
روزمرگیها
اقیانوسی به ژرفای چند سانتیمتر
هر وقت برنامههای کلاسی و امتحاناتم سبکتر میشوند فرصت بیشتری برای تفکر درمورد زندگی و آنچه دارد میگذرد دارم. اکثر اوقات ناراضی هستم. از اینکه در هیچ حوزهی خاصی سرآمد نیستم. حتی در جمعهای خیلی کوچک. بزرگتر که بماند. منظور من از سرآمد بودن این است که در یک حوزه حرفی برای گفتن داشته باشم. شاید در میان دوستان معلمم…
ادامهی مطلب -
بهرهوری شخصی
زمانهایی برای هیچکاری نکردن
بلافاصله بعد از تعطیلات نوروز به ساری آمدم. دانشگاهها و مدارس همگی حضوری شدند. خانهای که اجاره کردیم در یک روستای کوچک روبهروی دانشگاهمان است. با پای پیاده تقریبا 15 دقیقه با ما فاصله دارد. پشت خانهی ما یک حیاط بزرگ پر از درخت پرتقال وجود دارد. گاهی اوقات روی دیوار کناری باغ مینشینم و به منظرهی سرسبز اطراف خیره…
ادامهی مطلب -
سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش وان گهم در داد جامی کز فروغش بر فلک زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام نی گرت زخمی رسد…
ادامهی مطلب