مدیریت زمان و برنامهریزی در عصر حواسپرتی
تلگرام و اینستاگرام، این قاتلان زمان
چندروز پیش در حال گشتن در بین قابلیتهای گوشی بودم. در تنظیماتِ گوشی با قسمت جالبی آشنا شدم. در این قسمت تعداد دقایق حضور در هر برنامه، تعداد دفعات بازکردن هر برنامه و همچنین دفعات بازکردن گوشی قابل مشاهده بود.
زمان حضورم در سه برنامهی تلگرام، واتسپ و اینستاگرام وحشتناک بود. باورم نمیشد این حجم از زمان را صرف آنها کرده باشم. در یکی از روزهای هفته 8 ساعت یعنی یک سوم زمان آن روز را صرف گوشی کرده بودم.
تصمیم گرفتم دلایل حضورم در هر یک از این برنامهها را با خودم مرور کنم. هیچ دلیلی برای داشتن اینستاگرام نداشتم. جز دیدن استوریهای دوستان که آن هم چند دقیقه از وقتم را نمیگرفت، اما مدت زیادی در این برنامه سپری کرده بودم. بنابراین بر این شدم که اینستاگرام را پاک کنم. البته هر از چندگاهی از طریق مرورگر به آن سر میزنم. شاید بعدا دوباره تصمیم گرفتم نصبش کنم و به روش دیگر حضور در آن را مدیریت کنم.
میماند تلگرام و واتسپ. برای این دو برنامه به اندازهی اینستاگرام عذاب وجدان از دست دادن وقت نداشتم. قسمتی از زمانم صرف تعامل و حرف زدن با دوستانم میشد و قسمتی هم صرف آشنایی با همکلاسیهایم در دانشگاه. گمان میکنم این زمان صرف شده ارزش این صمیمیتی که حاصل شده را داشت.
اما با دقت بیشتری که نگاه میکردم باز هم زمان زیادی صرف میشد. برای اینکه کمتر سراغ تلگرام بروم، راهحل log out کردن را پیش گرفتم. با این روش در انتهای شب فقط کمتر از سی دقیقه صرف تلگرام میشد. اما با وجود فیلتر بودن تلگرام و اجبار به استفاده از ملزومات لازم!، کمی دردسر داشت. بنابراین تصمیم گرفتم به جز برخی روزهای خاص log out نکنم.
به لطف قابلیت جدید تلگرام در آپدیت جدید، میتوانستم چتها را پوشه بندی کنم. کانالها و گروههای ضروری مربوط به دانشگاه که لازم بود پیگیری کنم را در پوشهای جداگانه گذاشتم. کانالها و گروه های غیرضروری را هم آرشیو کردم. با اینکار در نگاه اول که وارد تلگرام میشوم حواسم پرت نمیشود.
با واستپ هم که اصلا نمیشود کاری کرد. اینقدر که پیشرفته است! کافی است حذف و نصبش کنید یا log out کنید. همه چیز بهم میخورد. خوشبختانه استفادهی چندانی از واتسپ نمیشود و مثل تلگرام قابلیت کانال و دیگر قابلیتهای حواسپرتکن را ندارد.
علاوهبر این کارها، چینش برنامهها در گوشیام را هم تغییر دادم تا هر وقت گوشی را باز میکنم چشمم به برنامههای نامربوط نخورد. صفحهی اصلی را به کلی از برنامههای مزاحم مثل تلگرام یا بازیها خالی کردم و فقط دو برنامه در آن گذاشتم. در ادامه در مورد این دو برنامه صحبت خواهم کرد.

برنامهریزی به روش پومودورو
با وجود استفاده از شبکههای اجتماعی تمرکزم به مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرده بود. البته گمان میکنم این کاهش تمرکز مختص من نیست و یک معضل همگانی است. برای همین تصمیم گرفتم درمورد روشهای افزایش تمرکز و بهرهوری بیشتر جستجو کنم.
با روش پومودورو آشنا شدم. این روش توسط فرانچسکو چیریلو ابداع شده. چیریلو در آشپزخانه یک زمانسنج به شکل مکانیکی داشته که برای زمانبندی پخت غذاها از آن استفاده میکرد. روزی تصمیم گرفت که از این زمانسنج برای برنامههای روزانهاش استفاده کند. به این صورت که زمانسنج گوجهفرنگی شکلش(دلیل نامگذاری روش به نام پومودورو یا گوجهفرنگی در زبان ایتالیایی) را روی 25 یا 30 دقیقه تنظیم میکرد و در آن زمان کاملا روی کار مورد نظر خود متمرکز میشد. در این روش بعد از هر اتمام پومودورو (به هر قطعه زمان 25 دقیقهای یک پومودورو گفته میشود) بین 2 تا 5 دقیقه به خود استراحت میداد. بعد از 4 پومودورو پشت سرهم، یک استراحت طولانی 15 دقیقهای هم انجام میشد.
البته هیچ اجباری وجود ندارد که مدت زمان هر پومودوروی شما 25 دقیقه باشد. بسته به نظر خودتان میتوانید این زمان را 20 یا 30 دقیقه یا بیشتر هم درنظر بگیرید. البته بهتر است که مدت زمان هر پومودورو خیلی زیاد نشود تا تمرکز ما از بین نرود. فراموش نکنیم که دلیل اصلی استفاده از این روش، تمرکز بیشتر است.
یکی از دیگر از مزیتهای این روش این است که ما میفهمیم که هر فعالیتی که انجام میدهیم حدودا چند پومودورو لازم دارد. درواقع دید بهتری درمورد زمان طول کشیدن هر فعالیت به ما میدهد و برنامهریزی برایمان سهل تر میشود. برای مثال قبل از استفاده از این روش به طور دقیق نمیدانستم هر جزوهی درس بافتشناسی چند دقیقه وقت برای مطالعه نیاز دارد. اما اکنون میدانم که هر جزوه حدود 2 پومودورو از وقت من را میگیرد.
در حین انجام هر پومودورو هر فکر نامربوطی که به ذهنم میرسد را در کاغذی یادداشت میکنم تا بعد از اتمام 25 دقیقه، به سراغ آن بروم.
برنامههای متعددی برای انجام و برنامهریزی پومودورو برای سیستمعاملهای مختلف وجود دارد. من خودم از برنامهای به نام Pomodoro استفاده میکنم. چندان شناخته شده نیست. اما این برنامه برای من مناسبتر بود. امکانات اضافی نداشت. ساده و کار راه بنداز.
بعد از انجام چند پومودورو و گذشت چند روز، خودتان بیشتر به مزیتهای این روش پی میبرید و بسته به نیاز خودتان آن را شخصی سازی میکنید.
علاوهبر زمانبندی و انجام با تمرکز فعالیتها، ما نیاز داریم که هر روز یکسری روتین برای خودمان داشته باشیم. برای مثال ممکن است بخواهید هرشب 15 دقیقه زبان بخوانید. یا 1 ساعت ورزش کنید. یا در روتین روزانهی خود برنامهی درسخواندن خود را مشخص کنید.
من برای روتین روزانه از برنامهی Habits در اندروید استفاده میکنم. این برنامه هم امکانات اضافه و پیچیدهای ندارد. شما یک سری فعالیت جدید اضافه میکنید و هر روز که آنها را انجام دادید، تیک آن را میزنید. یک ویژگی خوبش این است که تقویم کلی را برای هر فعالیت نشان میدهد. در آن تقویم روزهایی که این فعالیت انجام شده با یک رنگ دیگر مشخص شده. همچنین برای هر فعالیت یک نمودار پیشرفت میکشد. با اینکار به صورت دقیقی میزان انجام و پیشرفت هر فعالیت را میتوانیم اندازه بگیریم.
کلام آخر
البته همهی اینها به این معنی نیست که من الان تمام روزم روی برنامه پیش میرود. بعضی اوقات پیش آمده که تا پاسی از شب که بماند، تا خود صبح بیدار بمانم و مشغول گوشی باشم. خیلی روزها پیشآمده که نتوانستم هیچ تیکی در Habits بزنم یا اینکه حتی یک پومودورو انجام بدهم. مهم این است شکستهایی که در برنامهریزی میخوریم، باعث متوقف شدن ما نشود. اگر یک روز از دست رفت، روز دیگری هست. هر روز که پیش میرود بیشتر با این روش خو میگیریم. فراموش نکنیم که ما عمری به روش دیگری زمان خودمان را مدیریت کردیم(یا نکردیم!). انتظار نداشته باشیم یک شبه و خیلی راحت به یکباره سبک زندگی خودمان را عوض کنیم. طول میکشد اما میشود.
مطلب خوبی بود دانیال عزیز
این قضیه شبکه های اجتماعی برای من هم یه معضل بود و البته الانم هست.
چیزی که من بعد خوندن کتاب (فلسفه سکوت) متوجه شدم اینه که ما از شبکه های اجتماعی برای فرار از سکوت استفاده میکنیم نمیتونیم بزاریم مغزمون برای خودش ساکت باشه و اکثرا ازش فرار میکنیم.
خودت هم چون به تازگی اگه تنهایی زندگی کرده باشی متوجه میشی که وقتی توی خونه سکوت حاکم میشه میزان استفاده از گوشی هم افزایش داره.
در کل با روش پاک کردن اینستا گرام تا حدودی موافقم ولی تنها چیزی که اذیتم میکنه بحث بودن در نوعی زنجیره اطلاعاته که فعلا ازش دورم امیدوارم منم روزی بنویسم.
اگه وقت کردی فلسفه سکوت از کاگه بخون و مستند The Social Dilemma رو ببین.
آره دقیقا وقتایی که تنها هستم استفاده از گوشی خیلی بیشتر میشه.
کتاب فلسفه سکوت رو هم به امید خدا میخونم. مستند هم چندبار بهم پیشنهاد شده ببینمش. همین الان دانلودش میکنم تا در فرصت مناسب ببینمش.من همیشه دوست داشتم یه مدت تنهایی توی طبیعت باشم. بدون هیچ ابزار ارتباطی. شبیه کاری که کاگه کرده.
حتما زودتر شروع کن به نوشتن و آدرس وبلاگت رو هم برام بفرست.
سلام دکتر دوجی عزیزم مطلب مفید و کاربردی بود منم بهش نیاز دارم و انجامش میدم
سلام آقا اشکان عزیز. ممنون که خوندی.