چطور تغییر کنیم؟
شاید برای شما هم پیش آمده که در برههای از زندگیتان،تصمیم بگیرید تغییری در روش زندگیتان ایجاد کنید.شاید هم برنامهای برای این تغییر نوشتید.اما چقدر تغییر کردید؟ چقدر در دنبال کردن اهدافتان جدی بودید؟ برای اینکه چنین تغییری در زندگی خود ایجاد کنیم باید نگرش ما تغییر کند. باید برنامه ریزی کنیم و به آن عمل کنیم.
نگرش
اولین چیزی که قبل از هر چیزی باید تغییر بدهیم،نگرش ما نسبت به خودمان و نسبت به دنیا است(البته اگر نگرش درستی نداشته باشیم).
اکثر ماها تصور تصور درستی از خودمان نداریم.فکر میکنیم برای رسیدن به اهداف خود کافی نیستیم.این اولین زندانی است که باید از آن خارج شویم.نتایج قبلی برای ما یک چارچوب درست کرده که ما از اینجا تا اینجا هستیم نه بیشتر. اولین کار ما باید بیرون آمدن از این قفس خودساخته باشد.
یک پژوهشی از آدم های درون مترو انجام شده که پرسیدند “آرزوی شما چیه؟” اگر سلامتی و عاقبت بخیری را کنار بگذاریم،87 درصد آدمها هیچ آرزو و هدف روشنی از زندگی نداشتند.
چند روز پیش ویدیویی دیدم که در آن شخص دو تا دست خود را روی میز میگذاشت و یک دست مصنوعی بین دست های فرد قرار میدادند.سپس با پردهای کاری میکرند فرد دست واقعی خود را نبیند و دست مصنوعی را طوری تنظیم میکردند که مانند دست واقعی قرار بگیرد. در این آزمایش جالب ابتدا آزمایشگر با یک پر پرنده همزمان دست پوشانده شده و دست مصنوعی را نوازش میکرد. چشم ها دست واقعی را نمیدیدند و فقط میدیدند که پر روی دست مصنوعی کشیده میشود و آن را احساس میکردند چون همزمان پر روی دست واقعی پوشانده شده هم کشیده میشد. با این کار مغز گول میخورد و تصور میکرد دست مصنوعی یک دست واقعی است. در کمال تعجب وقتی فندک را زیر دست واقعی فرد که قابل رویت نبود میگرفتند او چیزی حس نمیکرد اما وقتی آن فندک را زیر دست مصنوعی میگرفتند فرد احساس درد ناشی از سوختگی میکرد.
در این آزمایش دیدیم که وقتی مغز فرد دست مصنوعی را دست واقعی تلقی کرد. دیگر حتی حرارت آتش را هم زیر دست واقعی حس نمیکرد.
یک بیماری ای وجود دارد به نام اختلال چند شخصیتی.آدمهایی که به این بیماری مبتلا هستند علائم متعددی دارند و یکی از جالب ترین موردهای دیده شده این است که در برخی حتی علاوه بر ویژگی های خلقی و شخصیتی ، ویژگیهای فیزیکی آنها هم تغییر میکند. برای مثال یک خانوم مبتلا به این بیماری در شیراز هست که در یک شخصیت بیماری دیابت نوع یک دارد و نیاز به انسولین دارد. اما در شخصیت دیگر هیچ علائمی از بیماری ندارد.
این مثالها نشان میدهد که نگرش ما نسبت به خود و باوری که نسبت به خودمان داریم نه تنها در شخصیت ما خودش را بروز میدهد بلکه میتواند ویژگی های جسمی ما را هم تغییر دهد. این یعنی طوری که شما فکر میکنید و نگرش و باور هایی که نسبت به خودتان دارید تاثیر بسیار زیادی روی زندگی شما دارید.
اگر تا بهحال نگرش منفیای نسبت به خود داشتید و مدام در حین تصور آینده ، حس ناکافی بودن میکردید.شاید بهتر است از این به بعد از این محدودیتی که خودتان برای خودتان ساختید بیرون بیایید.شکستن میله های این زندان اولین قدم برای ایجاد تغییر در زندگی شماست.
اولویتبندی
بعد از اینکه نگرش خودمان را درست کردیم باید اولویت بندی کنیم. چه کارهایی را انجام دهیم و شاید مهمتر از آن چه کارهایی را انجام ندهیم.
تا حالا فکر کردید چگونه در سیرک گربه سانان را رام میکنند؟ رام کنندگان همواره یک شلاق همراه خود دارند و یک چهارپایه.شلاق عاملی است برای شرطیسازی گربهسان.مثلا اگر دو ضربه زد بنشیند یا بلند شود و یا هر رفتاری که رامکننده گربهسان را نسبت به آن دوضربه شلاق شرطی کرده. اما نقش چهارپایه در رامکردن شیر چیست؟وقتی گربهسان از کنترل خارج میشود،رامکننده چهارپایه را از سمت پایههایش رو به صورت گربهسان میگیرد و آرام آن را تکان میدهد.این گربهسان که شاید شیری وحشی باشد،سعی میکند همزمان به هر چهارپایه نگاه کند.و چون مغز او توانایی اینکار را ندارند به اصطلاح هنگ میکند و شیر دوباره به همان حیوان آرام و گوش به فرمان قبل تبدیل میشود.
نقطهی مشترکی بین شیر وخودتان پیدا نکردید؟ماها گاهی نه تنها به چهار پایه بلکه به ده ها پایهی مختلف نگاه میکنیم و انتظار داریم بتوانیم همزمان روی آنها تمرکز کنیم. در حالی که این نشدنی است. شما باید اولویت های خودتان را مشخص کنید.باید با خودتان صادق باشید که همزمان نمیتوانید روی هر چهارپایه تمرکز کنید.
جهان دارد بهطرز وحشتناکی به سوی تخصص محوری پیش میرود.در این دنیای تخصص محور نه تنها باید رشته و زمینهای که قصد مطالعه یا فعالیت در آن را داریم انتخاب کنیم.بلکه باید انتخاب کنیم که در آنرشته و در آنزمینهی خاص به دنبال چه چیزی هستیم.برای مثال اگر شما به اقتصاد علاقه دارید در انتها شما باید بدانید که نمیتوانید سیستم های اقتصادی همهی کشور هارا تحلیل کنید و آیندهی اقتصادی آنها را پیش بینی کنید. باید انتخاب کنید آیا میخواهید درمورد اقتصاد چین مطالعه کنید یا آمریکا یا عربستان و یا ایران. اینها متفاوت هستند و اگر ما بخواهیم به چند نفر برتر در رشتهی خودمان تبدیل شویم باید در یک زمینهی خاص به طرز فاحشی برتر از عموم مطالعه کنندگان آنرشته باشیم. به طوری که پیدا کردن شخصی شبیه شما سخت و شاید ناممکن باشد.
برنامهریزی
بعد از تغییر نگرش و اولویت بندی خواستهها زمان آن است که برنامهریزی کنیم.مهم ترین رکن در برنامهریزی خود برنامهریزی نیست بلکه عمل کردند به آن است.در ابتدای امر که برنامهی خود را مینویسید اصلا نیاز نیست حساسیت زیادی روی کیفیت داشته باشید.فقط و فقط روی کمیت تمرکز کنید.آرام آرام سروکلهی کیفیت هم پیدا خواهد شد.
مایکل فلپس را که حتما میشناسید؟ اگر هم نمیشناسید فلپس یک شناگر اهل آمریکاست که رکورد کسی که بیشتری مدال المپیک را کسبکرده دارد. از مربی فلپس پرسیند که چرا مایکل اینقدر خوبه؟او هم جواب داد که من دوازده سال است که مربی مایکل هستم و در طی این دوازده سال روزی را ندیدم که او تمرینی را بپیچاند. فقط یک شب چون عروسی بهترین دوستش بوده تمرینش را 19 دقیقه زودتر به پایان رسانده است.
آیا مایکل فلپس در طی این دوازدهسال روزهایی را نداشته که حس شنا نداشته باشد؟ روزهایی را نداشته که ناراحت باشد؟ اما او به هر قیمتی به برنامهای که ریخته عمل میکرد و دوازده سال حتی یک جلسه هم غیبت نکرده بود.
حالا چطور ارادهی عمل پیوسته به برنامههایمان را پیدا کنیم؟ اصلا این اراده ذاتی است یا باید پرورشش دهیم؟ اول حدیث زیر از پیامبر اکرم را بخوانید:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مَن طَلَب ما لم یخلَق قَد اتعب نَفسه و لم یرزق
هرکس چیزی را طلب کند که آفریده نشده است، خود را به زحمت انداخته و چیزی نصیب او نمی گردد.از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد: آن چیست که خلق نشده است؟ فرمود:
الراحة فی الدنیا
راحتی در دنیا.
حدیث زیر از حضرت علی را هم بخوانید:
حضرت علی (علیهالسلام):
أفضل الأعمال ما أکرهت علیه نفسک.
برترین کارها، کاری است که نفس خود را بر انجام آن مجبور گردانی.
بحار الأنوار: ج۷۵ ص۶۹ (حدیث شماره ۲۰)
بنابراین در ابتدای امر اگر فکر میکنید عمل به برنامهای که ریختید کار راحتی است اشتباه میکنید. و بعد هم اینکه شما همیشه برای انجام دادن برنامههایتان انگیزهی لازم را ندارید و باید خودتان را مجبور کنید که به آن عمل کنید.
در اینمطلب نمیخواهم در مورد روشهای برنامهریزی صحبت کنم.در اینمورد دوستان زیادی در بستر اینترنت قلمفرسایی کردهاند و با یکجستجوی ساده به آنها میرسید.هرچند شاید در آینده تجربهی خودم را هم در این مورد نوشتم.
منبع: این مطلب خلاصهای از حرف های آقای شکوری در فصل اول رادیوراه است.اگر دوست داشتید این پادکستها را حتما گوش کنید.